سه شنبه, فروردین 26

Blog

یادداشتی انتقادی بر جایگاه روشنفکر با نظر به تحلیل‌های روشنفکرانه از مسئله‌ی فلسطین در پی رخداد هفتم اکتبر: روشنفکری یک شیء است

یادداشتی انتقادی بر جایگاه روشنفکر با نظر به تحلیل‌های روشنفکرانه از مسئله‌ی فلسطین در پی رخداد هفتم اکتبر: روشنفکری یک شیء است

با شوری تب‌آلود می‌گفت: «قبول دارم که اساس فکر نویسنده درست است. اما بدی کار همین جاست، وحشتناک است. این‌ها همان فکرهای خود ماست. ما بودیم که اول تخم این فکر را کاشتیم و آن را پروردیم و نهال آن را بالاندیم. حالا این‌ها بعد از ما چه چیز نویی دارند بگویند؟» و انگشت‌‌بر‌کتاب‌کوبان فریاد می‌زد: «پناه بر خدا! افکار بلند ما را به چه شکل بازمی‌نمایند؛ کج‌وکوله‌اش کرده‌اند، ناقصش کرده‌اند، وارونه بیانش می‌کنند. این بود نتایجی که ما می‌خواستیم از افکارمان بگیریم؟ دیگر چه‌طور ممکن است اندیشه‌ی اصلی را در میان این اباطیل بازشناخت؟» (شیاطین، داستایفسکی، ترجمه‌ی سروش حبیبی، ص 416) روشنفکری یک شیء استدریافت مواجهه و تحلیل در دام ایدئولوژی یا چگونه طوفان‌الأقصی طومار روشنفکری را در هم می‌پیچد؟ حمله‌ی حماس به اسرائیل و متعاقباً حمله‌ی وحشیانه‌ی اسرائیل به غزه چراغی روشن کرده است؛ چراغی که ر...
چپ محور مقاومتی: یک تبیین کمونیستی

چپ محور مقاومتی: یک تبیین کمونیستی

سرمایه به مثابه منطقِ شیءواره‌ساز و انتزاع خودگستر، همواره حامل تضادی بنیادین است. این تضاد در تمامی سطوحِ انکشافِ منطق ارزش حضور دارد و ظهور می‌یابد. بازتولید این تضاد، مقاومت‌هایی را از طرف امر بیرونی موجب می‌شود؛ این مقاومت‌ها، منطق ارزش را وامی‌دارد که برای غلبه بر آن‌ها، به دنبال راه‌حل‌هایی باشد. این راه‌کارها به‌مثابه پدیدار و سطح نمادین، در واقع ضامن پاییدن ذات تضادمند ارزش است. اما به‌واسطه‌ی ذاتی بودن و درون‌ماندگاری تضاد منطق ارزش، پدیدار و سطح نمادین، دچار عدم کفایت شده و با بازگشت تضاد بنیادین، دچار شکاف می‌شوند. چپ محور مقاومتی: یک تبیین کمونیستیدریافت ...
سِنخ‌شناسی، تکرار اُفول و فعلیّت خاص انقلاب: ادیسه‌ی امپریالیسم

سِنخ‌شناسی، تکرار اُفول و فعلیّت خاص انقلاب: ادیسه‌ی امپریالیسم

ادیسه‌ی امپریالیسم (سِنخ‌شناسی، تکرار اُفول و فعلیّت خاص انقلاب)دریافت لنین، به سال ۱۹۱۶ عنوانی بر کتابش می‌گذارد: «امپریالیسم، بالاترین مرحله‌ی سرمایه‌داری»؛ و چندی بعد، به سال ۱۹۲۰، در آخرین جمله‌ی پیش‌گفتارش بر ترجمه‌ی آلمانی و فرانسوی این کتابْ «امپریالیسم را آستانه‌ی انقلاب اجتماعیِ پرولتاریا» می‌داند. در فهم صرفاً خطّی‌ـ‌زمانیِ کلماتِ “بالاترین” و “مرحله”، گویی امپریالیسم به‌لحاظ درـ‌زمانیْ آخرین حدِّ سرمایه‌داری است و پس از آن فرومی‌پاشد و فهمِ خطّی‌ـ‌غیردیالکتیکیِ آن کلمه‌ی “آستانه”، پارادوکس‌هایی را موجب می‌شود که دست‌ِآخر انکار نظریه‌ی امپریالیسم و نظریه‌ی انقلاب پرولتری را موجب می‌شود؛ درضمن، دریافت امپریالیسم، صرفاً به‌منزله‌ی قِسم و جوری عمل‌کرد سرمایه‌ی مالی و سرمایه‌ی انحصاری و نظامی‌گریِ هم‌بسته بدان‌ها و عدم درک نقدی از آن نوع که لنین نثار بینش غیردیالکتیکیِ بوخارین ...